ترکیب عقلیترکیب در اصطلاح فلسفه ، به معنی «یکی شدن چند چیز» و «اتحاد اشیاء کثیر و متعدد» است. ۱ - اقسام ترکیبدر وهله اول، دارای دو قسم است: الف) ترکیب حقیقی؛ (ترکیب حقیقی به معنی تحقق یک جهت وحدت حقیقی (یعنی اتحادی حقیقی نه فرضی و اعتباری) در میان اجزای مرکب میباشد؛ مانند ترکیب جسم از ماده و صورت در فلسفه؛ "ترکیب حقیقی".) ب) ترکیب اعتباری. (ترکیب اعتباری آن است که میان اجزای مرکب، یک جهت وحدت حقیقی (یعنی اتحادی واقعی) وجود ندارد و اتحاد اجزاء، اتحادی فرضی و اعتباری است؛ مانند ترکیب یک خانه از مصالح ساختمانی؛ "ترکیب اعتباری".) اما هر یک از ترکیبهای حقیقی و اعتباری، از جهت نوع تمایز و تعدد اجزاء، بر دو قسماند: ۱) ترکیب خارجی؛ ۲) ترکیب عقلی یا ذهنی. ترکیب خارجی آن است که اجزاء ترکیب، دارای تمایز و کثرت خارجیاند؛ یعنی اجزاء، در عالم واقع، از یکدیگر متمایزند و کثرت واقعی و خارجی دارند که ملاک کثرت و تمایز واقعی و خارجی، وجودهای مستقل متعدد است. ۲ - ترکیب عقلی یا ذهنیترکیب ذهنی آن است که اجزاء ترکیب، دارای تمایز و کثرت خارجی نبوده، بلکه تنها در ذهن و عقل از یکدیگر متمایزند؛ یعنی اجزاء، در عالم واقع، یک چیز بیشتر نیستند و این ذهن و عقل انسان است که با نیروی تحلیل خود، در آن شیء واحد اجزائی میبیند. البته نه به این معنا که ذهن برای مرکب، اجزائی را از پیش خود فرض میکند؛ بلکه به این معنا که ذهن اجزائی را که در مرکب به صورت غیر متمایز موجود است، از یکدیگر منحاز و متمایز میکند. ملاک کثرت و تمایز ذهنی و عقلی، عدم تعدد تحقق اجزاء در خارج است. ملاک کثرت و تمایز ذهنی و عقلی، عدم تعدد وجودهای اجزاء در خارج است. یعنی اگر وجود هر یک از اجزاء در عالم واقع، همان وجود اجزاء دیگر باشد، و اجزاء تنها در ذهن و با استفاده از تحلیل عقلانی ، از یکدیگر منحاز و متمایز شوند ترکیب ذهنی یا عقلی نامیده میشود. ۳ - ارتباط مرکب عقلی با مرکب خارجیهر مرکب خارجی، دارای ترکیب عقلی و ذهنی نیز هست؛ زیرا برای تصور درست هر مرکب خارجی در ذهن، باید اجزایش به همان صورتی که در خارج هستند تصور شوند ولذا تصور آن مرکب در ذهن نیز دارای اجزاء متمایز از یکدیگر است و دارای ترکیب ذهنی است. اما هر مرکب عقلی و ذهنی، مرکب خارجی نیست. البته اصطلاح «تر کیب ذهنی یا عقلی»، مختص اموری است که تنها در ذهن مرکباند نه در خارج. ۴ - برخی مصادیق ترکیب عقلی حقیقیترکیب یک خط از پاره خطهای مختلف، ترکیب عقلی حقیقی است؛ چون خط در عالم واقع دارای اتصال حقیقی است ولذا جهت وحدت حقیقی دارد [۳]
شیرازی، صدرالدین، الاسفارالاربعه، ج۲، ص۹۴، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
اما اجزاء آن در واقعیت، دارای وجودهای جداگانهای نیستند و همه در ضمن همان وجود متصل واحد (خط) موجودند؛ چه اینکه اگر پاره خطهای مزبور، در خارج دارای وجودهای مختص خود بودند، دیگر خطی در خارج وجود نداشت و تنها با چند پاره خط روبرو بودیم. پس باید گفت در واقع، این ذهن ماست که با قوه تحلیل عقلانی و به کمک نیرویی به نام "وهم"، پاره خطهای درون خط را از یکدیگر جدا میکند و بصورت متمایز در میآورد. (ترکیب از اجزای مقداری) ترکیب یک چیز از جنس و فصل نیز ترکیب عقلی حقیقی محسوب میشود؛ زیرا جنس و فصل، لحاظ و تصور لابشرطی ماده و صورتاند و چنین تصور و لحاظی از اجزای یک ماهیت ، تنها در ذهن تحقق دارد نه در خارج از ذهن. بنابراین هر چیزی که دارای جنس و فصل است، از آن جهت که دارای جنس و فصل است، مرکبی عقلی محسوب میشود. البته ملاصدرا دراین باره، در برخی فروض نظری دیگر دارد. (ترکیب از جنس و فصل) ۵ - برخی مصادیق ترکیب عقلی اعتباریمفهوم "لا شیء" را مثال مرکب عقلی اعتباری دانستهاند؛ زیرا اولا لاشیء، "عدم" است و عدم دارای جهت وحدت حقیقی نمیتواند باشد (چون وجود است که موجب وحدت میشود) ولذا این ترکیب، اعتباری است و ثانیا در متن واقع یک "نبود" یا "عدم" بیشتر نیست و دارای اجزائی که تمایز خارجی داشته باشند نیست؛ اما در ذهن از دو مفهوم "لا" (سلب یا نفی) و "شیء" تشکیل شده است و لذا ترکیب آن، عقلی است. [۵]
زنوزی، ملاعبدالله، لمعات الهیه، ص۹۷، تهران، انجمن فلسفه ایران، بی تا.
۶ - پانویس
۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله«ترکیب عقلی». |